قفسه؛ طرح به اشتراک گذاری کتاب های خوانده شده

:: قریب به 4 سال و 9 ماه از انتشار یادداشت های گاه و بیگاه در حوزه مسائل سیاسی و فرهنگی در سطوح مختلف، در وبلاگ ارزشی تحلیلی عبرت می گذرد و در این مدت پیرامون مطالب منتشره، هزاران نظر ثبت و ده ها هزار بازدیدکننده از این تارنما سرکشی کرده اند و حالا وقت آن رسیده در کنار شیوه های قدیمی و سنتی وبلاگ نویسی، دامنه به اشتراک گذاری محتواهای ارزشی از سطح یادداشت نویسی کمی ارتقاء داده شود؛ به همین منظور دو طرح جدید در وبلاگ عبرت، بر مبنای دیدگاه "به اشتراک گذاری محتواهای انقلابی قابل نشر" کلید زده خواهد شد؛ در راستای همین زاویه دید، یادداشت «الیت ها، سمپات ها و پارادایم های یک تشکیلات انقلابی» با درونمایه انتقال و اشترک تجربیات تشکیلاتی، مراحل تدوین خود را پشت سر می گذارد و در قالب همین ابر راهبرد قابل ارزیابی است. ادعایی وجود ندارد که زمینه و بسترهایی که در آینده معرفی خواهند شد برای اولین بار رخ می دهد اما تلاش این است تا با برندسازی، تداوم و عمق طرح ها به صورت روز افزون افزایش یابد و به دست فراموشی سپرده نشود.

||| قــفــســه |||

طرح قفسه عبارت است از "به اشتراک گذاری کتب خوانده شده قفسه کتابهای شخصی نویسنده وبلاگ" که بر اساس یک نیاز اساسی و بنیادی و با توجه به نبود یا کمبود فرهنگ مطالعه و کتابخوانی بین نیروهای جبهه انقلاب اسلامی، انتخاب شده است. قفسه یک بازی برد-برد برای نویسنده و مخاطبان وبلاگ به حساب می آید چراکه از یک سو نگارنده با توجه به قید «کتب خوانده شده»، حتما باید کتاب هایی را معرفی کند که مطالعه کرده باشد و با محتوای آن آشنایی لازم و اشراف کافی را  کسب نموده باشد، به همین خاطر باعث رشد فردی وی خواهد شد و انگیزه ای برای مطالعه بیشتر و به اشتراک گذاری با همسنگران خواهد شد. از سوی دیگر بازدیدکنندگان هم منفعت می برند چراکه نسخه ای به دست آنان داده می شود که به آن عمل شده است و صرفا ارائه لیست بلند بالا و سیرهای طولانی و لامتناهی نیست و گام به گام می توان با قفسه همراهی نمود.

باید فرهنگ تبادل محتواهای انقلابی و ارزشی بین نیروهای جبهه خودی گسترش یابد یا اگر هست سامان و سازمان مشخصی بگیرد تا دچار افت و خیز غیرمنطقی در این مسیر نشود و کانال های انتقال و به اشتراک گذاری همواره باز و بروز باشند؛ نقل به مضمون است از حجت الاسلام قرائتی که در درس هایی از قرآن می گفت یک معتاد که در یک محله قرار می گیره با سرعت شروع به تولید مثل و امثال خودش می کنه و تلاش می کنه تا محیط پیرامونش رو به وضع ایده آلِ مد نظرش یعنی وضعیت اعتیاد برسونه، درسته یک ضد ارزشه اما برای او یک ارزشه. در این تمثیل معتاد در مرحله اول در رذیله و زمینه مورد علاقه اش، دارای تخصص و تبهر شده است و بعد بسراغ همسان سازی محیط رفته است حالا اگر این طرف بام را نگاه کنیم خودی ها، نیاز غیرقابل انکاری به مقاوم سازیِ استخوان بندیِ فکریِ خود دارند تا بتوانند تیم سازی و تولید کادر داشته باشند و به جلو حرکت کنند و قدم اول کتابخوانی یا به تعبیر مناسب تر کتابخواری است!