وبلاگ ارزشی - تحلیلی عبرت

ان فی ذلک لعبرة ||| از دیگران عبرت بگیرید قبل از آنکه عبرت دیگران شوید

وبلاگ ارزشی - تحلیلی عبرت

ان فی ذلک لعبرة ||| از دیگران عبرت بگیرید قبل از آنکه عبرت دیگران شوید

انتخابات دهم و دهه چهارم انقلاب

> «پیشرفت و عدالت» هدف گذاری کلان جمهوری اسلامی ایران در دهه چهارم انقلاب اسلامی است که از سوی رهبر معظم انقلاب تعیین شده است، دهه ای که بی شک بنابر شواهد و قرائن موجود حامل پیروزی های بزرگ ایران اسلامی و در مقابل شکست های عظیم جبهه استکبار می باشد.

مهم ترین شاهد بر این مدعا اولا حضور 40 میلیونی (قریب به 85درصد از واجدین) مردم پای صندوق های رای و دوما آری 24.5 میلیون نفر (62.63درصد آرا) به گفتمان احمدی نژاد می باشد.(بلاشک اگر حامیان میرحسین موسوی از قانون گریزی و دیکتاتورمآبی او بعد از انتخابات باخبر بودند مطمئنا نتیجه و سنگینی کفه ها چیز دیگری میبود.)

همین شواهد و قرائن داخلی که حاکی از اعتماد و اعتقاد مردم به نظام جمهوری اسلامی از یک سو و روند فزاینده نفوذ ایران در منطقه حساس خاورمیانه و حتی آمریکای لاتین و... از سوی دیگر بود که کشورهای غربی و مزدوران داخلی شان را برآن داشت تا برای مهار ایران چاره ای بیاندیشند. در این نوشته به صورت دورتند به واکاوی وقایع قبل و بعد انتخابات و نتایج آن می پردازم.

>> حضور 40 میلیونی ملت در حالی بود که رسانه ای معاند و در راس آن شبکه های غربی از 3-4 ماه قبل از انتخابات بمباران رسانه ای شدیدی را علیه سلامت انتخابات برگزار نشده آغاز کردند! این حرکت با محوریت رسانه های انگلیسی(آغاز بکار بی بی سی فارسی 4 ماه قبل از انتخابات علیرغم بحران مالی کمپانی مربوطه) و آمریکایی (نظیر صدای آمریکا) از خارج و مزدوران قلم به دست مدعی اصلاح طلبی از داخل کلید خورد که نقش این مراکز در قالب اتاق جنگ مدیریتی و هماهنگی تبیین شده بود.

میرحسین موسوی در قالب سناریوی "یا خاتمی یا هیچ کس" در اوایل به ظاهر از دور خارج شد اما بعدها استقبال سرد مردم از خاتمی شعار  "یا من یا موسوی" مطرح شد که موسوی بعنوان درب خروج اضطراری خاتمی عمل میکرد، به ایفای نقش پرداخت. موسوی توانست حمایت حزب دولت ساخته مشارکت، سازمان نامشروع مجاهدین و حزب کارگزاران(با حمایت شخص هاشمی) و البته حمایت دشمنان نظام اسلامی در غرب را به نفع خود جلب نماید و در اقدامی شک بر انگیز رنگ سبز را بعنوان نماد ستادش برگزید که در همان برهه زمانی با توجه به سایر تحرکات و دور زدن کروبی توسط کرباسچی و ابطحی، دلسوزان  انقلاب نسبت به این روند که حاکی از بروز نشانه های انقلاب رنگی(جهت براندازی جمهوری اسلامی)است، هشدار دادند که البته با تمسخر و بعضا تشر دوست و دشمن مواجه شدند اما قضیه بعدها آنطور که پیش بینی شده بود پیش رفت.

>>> ستاد موسوی با هزینه های چند صد میلیاردی(نامزد ضعیفی مثل کروبی100میلیارد تومان هزینه کرد) اقدام به توزیع اقلام تبلیغاتی سبز از جمله مچ بند، کلاه، مانتو، شال و... نمود و در زمینه رسانه ای هم در داخل حداقل از حمایت روزنامه های اندیشه نو، یاس نو و سایت های کلمه و قلم(بصورت کلان) و در خارج هم از شبکه های بی بی سی فارسی، رادیو زمانه، رادیو فردا، صدای آمریکا و... بهره برد به این لیست باید انتشار بروشور "بیست و دو کلمه" با تیراژ میلیونی، نصب هکتارها بنر تبلیغاتی، توزیع صدها هزار جزوه آموزشی سی دی و دی وی دی و... اشاره نمود که حاکی از عمق و شدت منابع مالی و برنامه ریزی رسانه ای در قالب جنگ روانی و فریب افکار عمومی می باشد.

اما نوآوری رسانه ملی در برگزاری مناظره ین کاندیداها و تضارب آرا و روشن شودن مواضع نامزدها و همچنین برتری کلامی و عملکردی دکتر احمدی نژاد در این مناظره ها، تا حدی مانور مخرب ستاد موسوی را خنثی کرد.

غوغاسالاران اصلاح طلب در برنامه ای تعریف شده در ساعت 21 روز 22 خرداد در قالب مصاحبه میرحسین موسوی با مجله تایم، پیروزی خود را از قبل اعلام نمودند(ایشان قبلا مخالف رمالی و پیشگویی بوده اند!) و هر نتیجه ای غیر از نتیجه دلخواه خود را نشان از تقلب دانستند که این اعلام پیروزی از قبل، از شگردهای انقلابات رنگی است که در اوکراین و گرجستان به همین روش عمل شده است.

 میرحسین موسوی در سکانسی دیگر از سناریوی تعریف شده اش در حرکتی بدعت گونه اقدام به تاسیس "کمیته صیانت از آرا" در ستاد خود نمود و به این طریق در انتخابات برگزار نشده اقدام به تشکیک نمود! کار به همین جا ختم نشد و کمیته دومی به نام "کمیته حقیقت یاب" در ستاد وی شروع به فعالیت نمود که معنای آن زدن دست رد به سینه قانون و دست دادن به دیکتاتوری است.

سکانس آخر از فیلم «بازگشت موسوی» همزمان با تهران در برخی از شهرستان ها  با شمارش آرا کلید خورد. با مشخص شدن نتایج آرا که حاکی از پیروزی قاطع دکتر احمدی نژاد و در مقابل شکست قاطع(!) مثلث مکر (موسوی-کروبی-رضایی) بود، موسوی و دارودسته اش بنا را بر انکار حقیقت موجود و ابطال انتخابات گذاشتند که با استقبال و پشتیبانی و حمایت رسانه ای-اطلاعاتی کشورهای غربی مواجه شد.

             

>>>> در مقابل مطالب ادعایی میرحسین موسوی و با تاکید و استفاده از مطالب خودش میتوان گفت:

1- آقای موسوی! شما بعد از اعلام نتایج گفتید که آرا ریخته شده در صندوق ها به نفع شما بوده اما به نام احمدی نژاد خوانده شده است. اگر بر فرض محال چنین باشد چرا شما به جای بازشماری آرا که به نفع شماست، خواهان ابطال انتخابات هستید؟!

2- بعد از اقدامات اعتمادساز شورای نگهبان در راستای تمدید 5 روزه مهلت شکایات و همچنین موافقت با بازشماری 10 درصد از صندوق ها با حضور ناظران کاندیداها که با عدم استقبال شما به علت نداشتن مستندات مواجه شد، شما در حرکتی انفعالی و فرار به جلو اعلام کردید که تخلفات مربوط به قبل از انتخابات است، حالا اگر باز هم به فرض محال این را بپذیریم چرا در مصاحبه 22خردادتان که دم از پیروزی و آماده شدن برای جشن میزدید به تخلفات ادعایی قبل از انتخابات هیچ اشاره ای نکردید و حتی احساس خطر(!) هم نکردید؟!

آقای میرحسین موسوی تا قبل از اعلام نتایج مرتب دم از مبارزه با دروغگویی، قانون گریزی، دیکتاتوری میزد اما مردم دیدند که بعد از انتخابات وی به بت قانون گریزی، دیکتاتوری و دروغگویی تبدیل شد و این رفتار تازگی نداشت چراکه وی در دهه60 زمانی که با عدم تایید مجلس در قبال وزرای پیشنهادیش مواجه شد در اقدامی دیکتاتوروار قهر کرد و بدون اطلاع به امام(ره) استعفا داد و عازم نقطه نامعلومی شد و این درحالی بود که وی نخست وزیر یک کشور جنگ زده بود! 

                         

                              

>>>>> فاز بعدی انقلاب رنگی(سبز) ایجاد تجمعات غیرقانونی و به قولی تشویق جهت نافرمانی مدنی بود که توسط بیانیه های تحریک آمیز و تهدیدآمیزی که از سوی میرحسین موسوی و مجمع روحانیون مبارز بصورت مستمر صادر میشد، انجام گرفت.

در انقلاب های رنگین به موازات تجمعات غیرقانونی فعالیت های رسانه ای هم شدت میگیرد که در اغتشاشات اخیر شاهد هجمه شدید رسانه های غربی علی الخصوص انگلیس و آمریکا بودیم. در گام بعدی برای اینکه "کار از محکم کاری عیب نمیکند" مقامات اروپایی و آمریکایی در حرکتی عجولانه و کودکانه که ناشی از عدم بلوغ سیاسی و ذوق زدگی بیش از حد آنان بود به حمایت از آشوبگران پرداختند که البته بعدها از این کرده نابخردانه خود اعلام پشیمانی کردند چراکه آنان از نفوذ و قدرت جابجایی معادلات ایران در منطقه آگاهند و میدانند که روزی هم نوبت به ایران میرسد.

اغتشاشات سازمان دهی شده و لشکر کشی به کف خیابانها بعد از انتخابات که با حمایت میرحسین موسوی(با صدور بیانیه) و غرب(تامین مالی،اطلاعاتی) و گروه های ضد انقلاب شکل گرفت منجر به شیوع دیکتاتوری، قانون گریزی، خسارت میلیاردی به اموال مردم و اماکن عمومی، کشته شدن ده ها تن از هموطنان، مجروح شدن عده ای کثیر، به آتش کشیدن مساجد، آتش زدن آمبولانس حامل مجروحان و...شد.

 

در راستای حمایت از اغتشاشگران فضای سایبر هم توسط سایت های اجتماعی و به اشتراک گذاری مطالب نظیر فیس بوک، تویتر، یوتیوب و...ملتهب شد که فعالیت کاربران تازه عضو شده از اسرائیل و کشورهای غربی جای سوال است و خلاصه اینکه به گفته مک کین ما زمانی به مخالفان لهستانی ماشین چاپ میدادیم اما الان باید از طریق شبکه های اجتماعی به مخالفان کمک بدهیم. این تحرکات را عده ای به انقلاب تویتری(!) تعبیر کرده اند.

اما نکته در باب انقلابات رنگی(مخملی) این است که ماهیت این تحرکات غربی است و "غربی بودن" به عنوان نقطه ضعفی برای آن تلقی می شود البته در ایران، چراکه حافظه تاریخی ملت ایران، کودتای انگلیسی-آمریکایی 28 مرداد32 علیه دولت مصدق، تحمیل جنگ 8ساله، ترورهای کور مهره های نظام و... را فراموش نکرده است.

دستگیری عوامل میدانی سفارت انگلیس و افشای کمک های اطلاعاتی، امنیتی و رسانه ای آنها ابعاد تازه ای از این فاز را روشن ساخت و در همین راستا 9 نفر از کارمندان محلی سفارت روباه پیر دستگیر و پس از طی مراحل قانونی 8 نفر آزاد و یک نفر هم که نقش برجسته ای در آشوبها داشته همچنان در بازداشت بسر میبرد که سبب شد تا انگلیس از 27 کشور عضو اتحادیه اروپا بخواهد تا سفرای خود را از تهران خارج کنند که با مخالفت شدید  برخی اعضای نافذ مواجه شد.

جالب اینجاست عده ای دستگیرشدگان سفارت انگلیس و عواملی همچون ابطحی، قوچانی، تاج زاده و... که در مدیریت اغتشاش داشته اند را بیهوده میدانند و این در حالیست که بازداشت این افراد سبب ایجاد آرامش و خاموش شدن فتنه شد.

اعمال دیکتاتورمآبانه و عدم ارائه مستندات مبنی بر تقلب به مراجع قانونی و تحریک حامیان به اغتشاش، کار را به جایی رساند که رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای در خطبه های نماز جمعه تاریخی تهران در 29 خرداد تاکید کردند:«مردم اطمینان دارند، اما برخی از طرفداران نامزدها هم توجه داشته باشند که جمهوری اسلامی اهل خیانت در آرا مردم نیست. ساز و کارهای انتخابات در کشور اجازه تقلب نمی دهد. این را هر کسی که دست اندر کار مسائل انتاخابات هست و از مسائل انتخابات آگاه است تصدیق میکند؛ آن هم در حد 11 میلیون تفاوت!»

          

در این میان برای صاحبان بصیرت درس های بزرگی وجود دارد و با همه تلخی ها، مدعیان حقوق بشر و دموکراسی چهره واقعی خود را نشان دادند. برای نمونه به یک مورد از بی نهایت تناقضات موجود اشاره میشود. در جریان اغتشاشات اخیر و در  قالب سناریویی از پیش تعریف شده و در منطقه ای دور از محل درگیری خانم "ندا آقا سلطان" به طرز بسیار مشکوکی از پشت سر مورد اصابت گلوله قرار گرفته و  به قتل میرسد با فرار آرش حجازی(مظنون به قتل) به خارج و حضور وی در رسانه های غربی، شانتاژ و هجمه تبلیغاتی عظیمی علیه کشورمان براه افتاد و این در حالی بود که هنوز هیچ چیزی اثبات نشده بود و فرد شاهد متواری خود متهم به قتل بوده است. در طرف مقابل و تنها مدتی بعد خانم مروه الشربینی مسلمان مصری الاصل ساکن آلمان در یکی از دادگاه های این کشور مدعی حقوق بشر از سوی فردی نژادپرست  در مقابل دیده های فرزندش مورد اصابت 18 ضربه چاقو قرار میگیرد و زمانی که همسرش قصد کمک به وی را داشت از سوی نیروهای امنیتی دادگاه به وی شلیک میشود. این حادثه تلخ و دلخراش که نشان دهنده اوج وحشی گری غرب و باطل کننده ادعای آنان در مورد آزادی و حقوق بشر است در حالی رخ داد که با سکوت سنگین و معنادار رسانه های غربی و از همه بدتر مقامات کشور های مدعی دفاع از حقوق بشر مواجه شده است!!!

>>>>>> به هر حال انتخابات 22 خرداد و وقایع قبل و حوادث بعد از آ ن نشان داد که ارتباط معنوی مردم و نظام تا چه حد قوی و مستحکم است و خلاصه اینکه به قول دکتر احمدی نژاد ملت ایران همچون رودخانه زلالی است که خس و خاشاک(اغتشاشگران) در آن جایی برای خودنمایی ندارند.

تحرکات اخیر سبب شد که حساب انقلاب از انقلابیون جدا شود، سبب شد که تجربه انقلاب رنگی از سر انقلاب بگذرد و اثبات کرد که باید پشتیبان ولایت فقیه بود تا به مملکت ما آسیبی نرسد.

و بالاخره اینکه بدخواهان مردم و نظام اسلامی باید بدانند: "ملتی که شهادت دارد اسارت ندارد."