وبلاگ ارزشی - تحلیلی عبرت

ان فی ذلک لعبرة ||| از دیگران عبرت بگیرید قبل از آنکه عبرت دیگران شوید

وبلاگ ارزشی - تحلیلی عبرت

ان فی ذلک لعبرة ||| از دیگران عبرت بگیرید قبل از آنکه عبرت دیگران شوید

دانشگاه حوزه نما یا حوزه دانشگاه نما

 >بی شک از آغازین روزهای پایه گذاری نهاد دانشگاه در ایران که به سال 1313 بر میگردد یکی از نیات شوم خودفروختگان عصر پهلوی اول که در پهلوی دوم نیز امتداد یافت، ایجاد پایگاه و جایگاهی جهت مقابله تئوریک با تفکر اسلامی و تولید نیروهایی تهی از عرق اسلامی- ایرانی بود که این خود باعث ایجاد انشقاق میان قشر دانشگاهی از جامعه روحانی که بانی انتقال مبانی و معانی دینی به حساب می آید، شد. در این میان عالمان و روشنفکران دینی متهعد و زمان شناس، خود بسراغ جامعه دانشگاهی و دانشجویان شتافتند و در راستای کاهش این فاصله و به حداقل رساندن خطرات ناشی از آن تلاش های بی شائبه ای نمودند که از آن جمله می توان به استاد مجاهد شهید مطهری اشاره کرد که حقا و انصافا در بازتولید معارف اسلامی برای نسل جوانی که با انواع و اقسام مکاتب انسان ساز منحط مواجه بود، مجاهدت ها نمود و یا شهید مظلوم دکتر بهشتی که با تجهیز خویش به سلاح ایمان و زبان های متعدد و شناخت نیازهای زمان، در پرورش نیروهای دانشجوی مسلمان و انقلابی سختی های بسیاری را بر خود هموار نمودند که نتایج بلند مدت آن را می توان در تحرکات آزادی خواهی و ضد طاغوتی دانشجویان انقلابی در قبل و بعد از انقلاب در حماسه هایی چون تسخیر لانه جاسوسی آمریکا مشاهده کرد. 


 


>>با وجود همه تلاش های وحدت بخش از این سو، گروه های نفاق و مدعی ملی گرایی وابسته به ابرقدرت های شرق و غرب نیز از سوی دیگر به سمپاشی های فکری و ایدئولوژیک خود جهت منفعل نمودن و به زنجیر کشیدن قشر فرهیخته جامعه می پرداختند که اکنون نیز وارثان آنان تلاش هایی را در قالب های نوین و ابزار جدید در میدان جنگ نرم در حال پیگیری اند این بدین معناست که میدان دانشگاه یکی از اصلی ترین، اساسی ترین و حساس ترین میادینی است که سرنوشت کلان یک مملکت در گرو سعادت و شقاوت دانشگاه است و ارتباط مستقیم و غیرقابل انکاری با کدیگر دارند و از این روست که روح خدا خمینی عزیز(ره) می فرمایند:" اگر دانشگاه اصلاح شود مملکت اصلاح می شود." که این خود به تنهایی گویای نقش والا و استراتژیک دانشگاه در نیل به سوی اهداف و آرمان های ترسیم شده انقلاب اسلامی می باشد. معمار کبیر انقلاب اسلامی با اشراف به این انگاره، مبحث راهبردی وحدت حوزه و دانشگاه را مطرح فرمودند و با این هوشمندی از تبدیل شدن دانشگاه به آنتی تز انقلاب اسلامی جلوگیری فرمودند ، در یک نگاه کلی و از دید تمدنی، ما پس از طی مرحله وقوع انقلاب و شکل گیری نظام، اکنون در مرحله تثبیت نهایی و هرچه بیشتر نظام جمهوری اسلامی در ابعاد متعدد علمی، سیاسی، فرهنگی، دفاعی، فکری و... به سر می بریم و بلاشک نگاه امام خمینی(ره) و امام خامنه ای نگاهی تمدن ساز می باشد که با بیان و طرح نظراتی همچون وحدت حوزه و دانشگاه، منشور روحانیت، دانشگاه اسلامی، کرسی های آزاداندیشی، جنبش نرم افزاری و جهاد علمی راه را برای رسیدن به الگویی الهام بخش در سطوح گوناگون هموارتر می نماید، اما با دیدی راهبردی در می یابیم که لزوم وجود دانشگاهی تمدن ساز، منبع و موتور محرک تمامی این نقاط و اهداف میانی است. بدون تردید اگر دانشگاه در مسیر اصلی خویش و عمل به رسالت تعیین شده اش که همانا تولید نیروهای همتراز و کاربردی انقلاب اسلامی در راستای نقش آفرینی در ارکان خرد و کلان مدیریتی و اجرایی نظام است، عمل کند، اصلاح و پیشرفت حوزه های کلان ملی را در پی خواهد داشت. 

متاسفانه منافقان دوست نما در موضوع وحدت حوزه و دانشگاه ورود پیدا کردند و در دفتر تحکیم وحدت حوزه و دانشگاه که یکی از بانیان همگرایی این دو قشر موثر است، نفوذ کردند و خود به مبلغان اسلام منهای روحانیت تبدیل شدند! و عملا با بازیچه شدن در دست گروهک های ورشکسته سیاسی، کمر به تضعیف و براندازی نظام بستند و هر کاری کردند جز وحدت حوزه و دانشگاه! دقیقا همانند حرکتی که عده ای از دانشجویان که ایفاگر نقش پیاده نظام گروهک های سیاسی مطرود هستند، هم اکنون در دانشگاه ها مشغول به معارضه با نظامی هستند که توده های عظیم ملت مسلمان حامی و فدایی آن هستند، این عده با بودجه های بیت المال که به آنان تخصیص داده می شود بدمستی هایی می کنند که نشانه عمق سیاست بازی و سطحی بودن بینش و تفکر آنان است. 

 


>>>اما چرا وحدت حوزه و دانشگاه؟ تاریخ جنبش دانشجویی به خوبی گویای این مطلب است که هرگاه میان روحانیت انقلابی و دانجشویان مبارز و متعهد فاصله ای هرچند کوتاه افتاده است، همان برهه و نقطه مبدل به پاشنه آشیل و چشم اسفندیار شده است و منفعت آن نیز به جیب بدخواهان این مرزو بوم رفته است.

دانشگاه به مثابه یک منبع عظیم از نیرو های جوان و خوش فکر و با ذوق می تواند با قرارگیری در عرض حوزه های علمیه که منبع والایی از معارف و منابع اسلامی و علمای اعلام و فضلای اسلام است، راه را با قدرت و عزت هرچه بیشتر بپیماید و از خطرهای پیش رو و در کمین بواسطه تعمیق بصیرت و تجهیز به سلاح دشمن شناسی و زمان شناسی به سلامت عبور نماید، در این میان دانشجویان پرجوش و خروش می توانند در اتاق فکرهای حوزه علمیه و در قالب بازوهای پرتوان مشورتی و در خور توجه و قابل اعتماد عمل نمایند و با آسیب شناسی وضع موجود و تبیین راهکارهای رسیدن به جایگاه مطلوب در کنار مراکز اشاعه اسلام ناب محمدی(ص) به ایفای نقش بی بدیل خویش بپردازند.  

با رصد وضعیت کنونی دانشگاه ها در حیطه حوزه علوم انسانی نیز به این واقعیت تلخ می رسیم که علوم انسانی رایج که درصد بالایی از دانشجویان نیز مخاطب آن قرار دارند، ناظر به نیازهای جامعه و مردم ما نیست چراکه علوم انسانی کنونی توسط متفکرینی نگاشته شده است که بر پایه های فلسفی اومانیستی (اصالت جسم انسان) و لیبرالیستی (اباحه گری) رایج در غرب وحشی قرار گرفته است که بصورت اعورانه و یک چشمی به ساحت انسان می نگرد و فقط بعد جسمانی او را مد نظر قرار می دهد. علاوه بر این، تعارض چگونگی نگاه به انسان و مبدا و معاد او نیز جز نقاط چالش انگیز است، مشکل دیگر این است علوم انسانی فعلی با توجه به مشکلات موجود در جوامع غربی و با نظر به موقعیت اجتماعی، فرهنگی، جامعه شناختی و پارامترهای بومی آنان نوشته شده است و برای پیاده سازی در جامعه ایرانی که مردمی مسلمان و معتقد به اصالت روح اند و نه جسم نامناسب است و این که فرهنگ و آداب  و سنن و مشکلات و مصائب متفاوتی که بر جامعه ما مترتب است نیاز به رجوع به علوم انسانی بومی احساس می شود که نقش حوزه های علمیه قابل تامل و انکارناپذیر است. حوزه های علمیه اکنون با توقف در تولید فقه مذهبی و تمرکز تک ساحتی برآن از سایر بخش های پژوهشی و فقهی مغفول شده است و این در حالی است که باید در حیطه های فقه سیاست، فقه اقتصاد، فقه اجتماع، فقه روانشناسی و... به تولید مواد خام علمی بپردازند تا در این راستا سایر اساتید متعهد و علاقمند به تحول در حوزه علوم انسانی به رجوع و بهره گیری از این مواد اولیه به تولید محتوا، مبتنی بر نیازهای جامعه مسلمان ایرانی و شرایط آن بپردازند که اکنون حوزه علمیه از این حیث با چالش های جدی مواجه است که امید است با فکر و عمل طبق نقشه راه مطروحه توسط امام خامنه ای در سفر اخیر به قم، این سنگ ها نیز از سر راه تولید علوم انسانی بومی برداشته شود.

آزاداندیشی و تزکیه نفس همراه با یادگیری علوم نیز از دیگر مباحثی است که می توان با رجوع به تجارب حوزه در این زمینه آن را در دانشگاه بصورتی بومی شده و با تغییراتی در ساختار اجرایی پیاده سازی نمود و ساز و کار آن بر این منوال است که فرد نظرات و عقاید خود را در محیطی به دور از تنش و هیاهو و هوچیگری های رایج به صورت منطقی و مستدل بیان می کند و سایر افراد نیز به نقد تحلیل و بررسی منصفانه آن می پردازند که آنجا حق، خودش را نشان می دهد که این حلقه مفقوده و گمشده در دانشگاه های ماست، دانشگاهی که در برخی گروه های آن بویژه در علوم انسانی یک دیکتاتوری و استبداد شبه علمی برقرار است که اجازه نقد و بررسی و حتی بیان نظرات متفاوت و مخالف دانشجویان را علیه برخی نظریات غربی و نظریه پردازان آن داده نمی شود که اگر هم حرف مخالفی از دهان کسی خارج شود یا نمره اش از 12-13 محسوب می شود و یا مجبور به حذف درس می گردد و یا مجبور به سکوت و بایکوت علمی که این سومی بیشتر رخ می نماید! اگر در این باب پای درد و دل های دانشجویان انقلابی و متعهد و آزداندیش بنشینیم برای خودش مثنوی می شود هفتاد من!


 

::به هر حال این گونه به نظر می رسد که اگر شور و شعور و اشتیاقی که اکنون در بدنه دانشجویی و مردم ما در نیل به تمدن اسلامی بر مبنای سیره و تئوری های نبوی و علوی قابل رصد است، بخوبی مدیریت شود شاهد رشد و بالندگی روز افزونی خواهیم بود که علاوه بر تعالی ایران اسلامی، تبدیل به الگویی خواهد شد الهام بخش. انشاالله