وبلاگ ارزشی - تحلیلی عبرت

ان فی ذلک لعبرة ||| از دیگران عبرت بگیرید قبل از آنکه عبرت دیگران شوید

وبلاگ ارزشی - تحلیلی عبرت

ان فی ذلک لعبرة ||| از دیگران عبرت بگیرید قبل از آنکه عبرت دیگران شوید

انقلاب منتظر ویزا نمی ماند

 

> «به یاد دارم که در عملیات خیبر، کنار دجله که 40 کیلومتر پشت سر بچه‏ها باتلاق هور و نیزار بود، بچه‏ها دور خورده بودند؛ مهمات تمام شده بود و در خاک به دنبال فشنگ کلاش مى‏گشتیم؛ بچه‏ها گرسنه بودند ، از داخل یک روستاى عراقى چند گونى نان خشکیده کپک زده پیدا کردند ، آب هم نبود و از گله گاوى از مردم عراقى که پخش و پلا بودند، بعضى بچه‏ها شیر مى‏دوشیدند تا ته قمقمه هر کسى دو قورت شیر باشد و از گرسنگى ضعف نکنند و بتوانند سر پا بایستند و گلوله‏اى شلیک کنند. در این شرایط، بچه‏ها گاهى پشت پیراهن‏هایشان چیزهایى به شوخى یا جدى مى‏نوشتند؛ مثل ورود هر گونه تیر و ترکش ممنوع!

یکى از بچه‏ها که همان جا شهید شد و جنازه‏اش هم ماند، پشت پیراهن خود نوشته بود:

"انقلاب ما پشت مرزها منتظر ویزا نمى‏ماند". ببین یک بچه دهاتى بسیجى پشت پیراهنش در شرق دجله چه مى‏نویسد! من همان جا به رفقا و بچه‏ها گفتم که این جوان دهاتى این جا و اکنون به نمایندگى از همه بشریت مى‏جنگد. او که مى‏نویسد من منتظر ویزا نمى‏مانم، یعنى من براى همه بشریت مى‏جنگم؛ نه براى یک تکه خاک؛ یعنى انقلاب ما متعلق به همه انسان‏ها در دنیاست...» {1}

 

در تحلیل و واکاوی چگونگی و اهداف شکل گیری و به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی ملت ایران در سال 57 و مقایسه موردی ویژگی ها و پارامترهای این انقلاب دارای صبغه الهی با سایر انقلابات هم عصر و هم دوره خویش (و نه هم رده چراکه به اعتقاد بنده هیچ انقلابی تا کنون جامعیت و ویژگی های منحصر بفرد انقلاب اسلامی را دارا نیست) به نکته و نقطه ای طلایی بر می خوریم که به جرئت میتوان گفت مختص انقلاب اسلامی ایران است و آن مفهومی است عمیق تحت عنوان "صدور انقلاب".


 

 

خاطره ای که در ابتدا مطرح شد در همان زمان و مکانی دیگر اینگونه رخ می دهد:

« برادرانى که در والفجر 8، آموزش غواصى مى‏دیدند، در زمستان، شبى 6 تا 7 ساعت در آب سرد بودند و وقتى که از آب بیرون مى‏آمدند ،پنجه‏هایشان از شدت سرما قفل مى‏شد... گاهى با 40 درجه تب، داخل آب مى‏شدند و یکى‏شان مى‏گفت که در آب هم عرق مى‏کنم؛ ولى وقتى مى‏گفتند امشب استراحت کن، پاسخ مى‏داد که مسئله آزاد کردن کل بشریت و اجراى احکام دین است؛ آنان این گونه بودند. از آب اروند که بچه‏ها مى‏خواستند عبور کنند، یکى از برادران غواص به دیگرى - که هر دو شهید شدند - گفت: جایى که ما آموزش دیده‏ایم، عرض آب این قدر نبود؛ شدت آب هم این قدر نبود؛ این جا کوسه دارد؛ امشب چه مى‏شود؟ آن دهاتى 19 ساله پاسخ داد: تو ابتدا توحید خود را اصلاح کن؛ چون اگر این طرف اروند دلت آرام است و آن طرف اروند ناراحت هستى، معلوم مى‏شود که خداى این طرف اروند را خداى آن طرف نمى‏دانى. به او گفت: ما امشب وارد آب مى‏شویم و اگر عراقى‏ها ما را نزنند، کوسه‏ها مى‏زنند و اگر کوسه‏ها نزنند، آنها مى‏زنند. اگر هیچ کدام نزنند، ما لابه‏لاى تله‏هاى انفجارى گرفتار مى‏شویم؛ ولى من امشب وارد آب مى‏شوم تا به امام خبر بدهند که بچه‏ها به آب زدند. امام باید از ما راضى باشد.» {2}

 

اما در این بین عده ای از همان ابتدا صدور انقلاب را یا جدی نگرفتند و آنرا صرفا شعار می پنداشتند و گروهی دیگر آنرا تهدید به معنای راه اندازی جنگ با سایرین تلقی کردند و گروه سومی که در اقلیت بودند خالصانه جان را بر کف دست می گذاشتند و برای آزادی بشریت از ظلم و جور مبارزه می کردند.

 

>> در این جستار سعی شده به اختصار و با نگاهی به اهم رویکردهای موافق و مخالف با این راهبرد بنیادین و لایتغیر انقلاب اسلامی، به بررسی ممکن یا ممتنع بودن این اصل پرداخته شود.

 

   


انقلاب اسلامی ایران که پس از فرایندی 15 ساله در سال 1357 به پیروزی رسید از همان ابتدا نگاه ها و تحلیل های گوناگونی را از سراسر جهان از عوام تا تحلیلگران تراز اول را به سوی خود جلب نمود شاید دلیل این توجهات را بتوان در نوع شکل گیری انقلاب اسلامی، رهبری خاص و نفوذ عمیق امام خمینی(ره) در میان مردم دانست که درک این قضایای عمدتا معنوی برای بسیاری از غربی های ماتریالیست سخت است و در کنار اینها شمرده شدن انقلاب اسلامی ایران به عنوان آخرین و مهم ترین رویداد پایانی قرن بیستم نیز مزید بر علت بود چراکه تمامی محاسبات و مناسباتی را که ابر قدرتها برای قرن 21 در تدارک داشتند و شروع سال 2000 میلادی را نقطه ای برای اوج گیری نظام استکباری امپریالیستی خود می دیدند به یکباره با انقلابی در خاورمیانه و آن هم در ایران که به مثابه چکش تعادل برای حفظ رژیم صهیونیستی و ژاندارمی برای محافظت از منافع آمریکا عمل میکرد را از دست رفته می دیدند. همین نوع نگاه و تحلیل کوچک اما عمیق و تاثیرگذار سبب شد تا بسیاری از نقشه ها و برنامه های آنان نقش بر آب شود و در قدم اول سعی نمایند تا از صدور چنین فکر و فرهنگی به سایر بلاد کره خاکی ممانعت به عمل آورند که این خود مسبب شکل گیری سلسله اقدامات خصمانه ای علیه نظام اسلامی و ملت ایران طی پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون بوده است.

 

>>> با مقدمه ای که از پیش نظرتان گذشت می توان 2 نگاه کاملا متفاوت را به مبحث "صدور انقلاب" بررسی و مقایسه کرد:

از منظر اول صدور انقلاب پیامد طبیعی این رویداد بزرگ است. انقلاب اسلامی با شعار اصلی خود یعنی «استقلال آزادی جمهوری اسلامی» توجه همه آزادیخواهان، مظلومان تحت سیطره استکبار و استعمار  و مسلمانان عزت خواه را به خود جلب نمود و آنان را در اقصی نقاط عالم به پیروزی و توفیق حرکتهای اجتماعی امیدوار نمود. این تاثیرگذاری را میتوان در لبنان، فلسطین، عراق، افغانستان و پاکستان در وهله اول به وضوح رصد کرد کما اینکه فرهنگ انقلابی ایران تاثیرات بسزایی در بلاد غیرمسلمان نهاده و آنان با الگوبرداری از حرکت و نهضت اسلامی در ایران توانسته اند در حرکت بسوی آرمانهای فراموش شده خود گامهای موثری را بردارند و از موضع ضعف و رخوت بسوی نقطه پویایی و در راستای احقاق حقوق حقه خود ساکت و صامت نایستند و در یک عبارت جامع و مانع میتوان این حرکت بسوی تکامل را در قالب "بیداری اسلامی" مطرح نمود.

 

از منظر دوم صدور انقلاب به ابزاری تبلیغاتی و جنجالب علیه نظام جمهوری اسلامی و ارزشهای انقلاب تبدیل می شود که سعی دارد این مفهوم بنیادین و طبیعی را به مثابه یک تهدید نظامی به مخاطب جلوه گر سازد. نگرانی حاکمان غیر دموکرات و مستبد خاورمیانه و سلطه گران مستکبر جهانی در این طیف قابل تحلیل و بررسی است. اینان بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به تبع آن طرح مفهوم صدور انقلاب، این واژه را در مرکز تبلیغات مسموم خود علیه انقلاب و نظام نوپای برآمده از آن قرار دادند و اینگونه وانمود کردند که جمهوری اسلامی قصد کشورگشایی داشته و در قدم اول با بی ثبات سازی کشورهای عرب منطقه، بستر لازم برای فروپاشی در این کشورها را فراهم خواهد ساخت! اما در واقعیت اگر چنین فرایندی در این کشورها رخ می داد (یا رخ دهد) یک رویداد کاملا طبیعی و قابل درک در این کشورهای تحت حکومت دیکتاتورهای دست نشانده غرب است. حجم گسترده تبلیغات جهت دار و سم پاشی های گستره شبکه رسانه ای صهیونیسم-امپریالیسم تا حدودی در القا چنین برداشت نادرستی به مخاطبان خود موفق بوده است.

 

>>>> اکنون به بررسی و واکاوی مفهوم حقیقی "صدور انقلاب" در کلام مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای پرداخته می شود:

ایشان در 19 تیر68 در این خصوص می فرمایند: «پس از پیروزی انقلاب اسلامی سردمداران تبلیغات جهانی روی اشاعه فرهنگ انقلابی اسلام جنجال راه انداختند و آن را به عنوان صدور انقلاب-با معنای غلطی که از صدور انقلاب می کردند- مورد تهاجم تبلیغاتی قرار دادند. همه رسانه ها در سراسر عالم، روی این نکته و کلمه تکیه می کنند که جمهوری اسلامی در صدد صدور انقلاب است! خباثت آنها در اینجاست که صدور انقلاب را به معنای صدور مواد منفجره و ایجاد درگیری در گوشه و کنار عالم و از این قبیل کارها معرفی می کنند! که این مثل بقیه خباثت های دنیای غرب، یک ترفند رذیلانه است.»

ایشان در سخنان خود که مبنا و معیار حرکت اسلامی است صدور انقلاب را "صدور فرهنگ انسان ساز اسلام و صدور صفا و خلوص و تکیه و اصرار بر ارزش های انسانی" معنا کرده و افزوده اند:

« ما به این کار و انجام این وظیفه افتخار می کنیم. این راه انبیا است و ما این راه را باید ادامه دهیم...چرا ما باید از صادر کردن توحید و اخلاق انبیا و روح فداکاری و اخلاص و تزکیه اخلاقی به کشورهای دیگر خجالت بکشیم ؟! چرا باید شرم کنیم از اینکه غیرت و حمیت صحیح و ایستادگی در مقابل قدرت های باطل را بصورت درس عملی به ملتهای دیگر ارائه و تعلیم بدهیم؟ ملتها باور نمی کنند که بشود با عوامل و مزدوران قدرت های استکباری درافتاد. ما درافتادیم و پیروز هم شدیم. چرا این عمل و تجربه خودمان را در اختیار افکار عمومی ملتها نگذاریم؟ما این انقلاب را صادر می کنیم. ما برای اینکه بتوانیم توحید و مکتب انبیا و روشهای انسانی پاکیزه و طیب و طاهر و صبر و مقاومت و ایثار را به کشورهای دیگر صادر کنیم، هیچ ابایی نداریم. رسانه های غربی که با پول صهیونیست ها و با تدبیر سیاستمداران خبیث و ظالم و فاسد اداره می شوند، می خواهند جنجال درست کنند و ما را از این حرف و عمل که فرهنگ و مفاهیم انقلاب باید صادر شود، پشیمان کنند.»

ایشان در تبیین چیستی مفهوم صدور انقلاب می افزایند:« اگر منظور این است که ما مواد منفجره صادر می کنیم، این ادعا دروغ است. این کار را خود دستگاه های پلید خبیث استکباری می کنند. سازمان جاسوسی آمریکاست که برای ساقط کردن دولتها وارد صحنه می شود و اسلحه و مواد منفجره و نیرو می برد و به ضد انقلاب در کشورهای انقلابی کمک می کند. ما به هیچ کشوری مواد منفجره نمی بریم. خرابکاری دور از شان ماست و به هیچ وجه به ما نمی چسبد و هرکس بگوید، خلاف و دروغ گفته است. این تهمتهای ناشایست، باب همان کسانی است که اینها را به اسلام و جمهوری اسلامی نسبت می دهند...صدور اقلاب به معنای صادر کردن ارزش های انقلابی و افشاگری درباره مستبدها و ظام های عالم، وظیفه و تکلیف الهی ماست. اگر این کار را نکنیم، کوتاهی کرده ایم. جمهوری اسلامی و ملت ایران و آن شخصیت عظیم و عالی قدری که دنیا را در مقابل عظمت خودش کوچک و خاضع کرد، نشان دادند که همه قدرتهای عالم برای مقابله با چنین عظم و اراده معظم و پولادینی-که اسلامی است و متغلق به تمام ملت است- کوچکند.»


>>>>> لازم بذکر است که جنگ 8 ساله علیه ملت ایران که توسط صدام و با پشتیبانی تمامی مستکبران عالم از شرق تا غرب به ایران اسلامی و نظام نوپای اسلامی تحمیل شد در راستای تضعیف و نابودی تاثیرات انقلاب اسلامی و جلوگیری از صدور مفاهیم والای آن به جای جای این کره خاکی بود اما آنان به این نکته توجه نداشتند که انقلاب اسلامی ملت ایران در سال 57 و به رهبری امام خمینی(ره) یک انقلاب فرهنگی و به تعبیر امروزی یک حرکت نرم بود که با توپ و تانک و مسلسل آسیبی بر آن مترتب نیست و بعد از امتحان و آزمایش همه راههای سخت از ترور و تحریم و جنگ گرفته تا مهره چینی در ساختار نظام و در نهایت نرسیدن به نتیجه مطلوب، با تغییر رویکرد خود با تمام قوای مالی،انسانی و رسانه ای خود وارد میدان جنگ نرم شده اند و شدیدترین حملات خود را در حوادث پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری در راستای تغییر رفتار و در نهایت تغییر ساختار نظام جمهوری اسلامی و در راس آن حذف اصل مترقی ولایت فقیه، بکار بستند که بحمدلله با هوشیاری و بصیرت ملت ایران و مدیریت ناب مقام معظم رهبری علیرغم سقوط جمعی از خواص، این غائله نیز همچون گذشته مدیریت شد اما باید توجه داشت که بودجه های نمادین چنده میلیون دلاری غرب که بصورت پیدا و پنهان برای نابودی این نظام مصوب می شود در صورتی ناکارآمد می افتد که بصیرت در میان عوام و خواص همگانی شود و دیر نخواهد بود که روزی را خواهیم دید که این تهدیدات به صفر می رسد و آن روزی است که ایران به عنوان یک قدرت علمی تراز اول و خودکفا در عرصه ملی و بین المللی ظهور و بروز پیدا کند.

 

یادمان باشد برای دست یافتن به آرمانها و جهانی کردن ارزش های اسلامی مان که ریشه در فطرت انسانها دارد باید اینگونه بود...مثل شهدا.

«در عملیات کربلاى 4، بچه‏هاى غواص که وارد آب مى‏شدند، من کنار آب بودم؛ بچه‏ها به سجده مى‏رفتند و وارد آب مى‏شدند. اخوى هم جزء آنها بود؛ هیچ کدام آنها برنگشتند و همه مفقود شدند. من به برادرم گفتم: فلانى این جا محور عمل چگونه است؟ محکم گفت: ما را مى‏زنند؛ ولى ان‏شاءالله بچه‏هاى موج دوم که پشت سر ما مى‏آیند، جزیره را مى‏گیرند؛ به همین راحتى؛ بعد هم بچه‏هاى ستون غواص، وارد آب مى‏شدند و این بسیجى‏ها دم گرفتند: لبیک، اللهم لبیک و داخل آب شدند. این ستون در باتلاق‏هاى هورالهویزه و جزیره بوآرین فرو رفت؛ ولى وصیت‏نامه‏هایشان هست؛ آنها نوشته‏اند که ما براى اجراى عهدنامه مالک اشتر رفتیم و شهید شدیم.» {3}


{1}و{2}و{3}:(خاطراتی از استاد رحیم پور ازغدی)