وبلاگ ارزشی - تحلیلی عبرت

ان فی ذلک لعبرة ||| از دیگران عبرت بگیرید قبل از آنکه عبرت دیگران شوید

وبلاگ ارزشی - تحلیلی عبرت

ان فی ذلک لعبرة ||| از دیگران عبرت بگیرید قبل از آنکه عبرت دیگران شوید

پیش نوشتی بر یک یادداشت!

> مدتی است به این می اندیشم که هر فرد در یک جامعه و در محیطی که نفس می کشد برداشت ها، دریافت ها و کنش و واکنش های متفاوت و گاه متعارضی از خود نشان می دهد که برخی انحصارا متوجه خود فرد و نوع تصمیم گیری او و شاید تکرار نشدنی برای دیگران  باشد ولی عمده خروجی ها٬ تصمیم سازی ها و تصمیم گیری ها و روندهایی که طی می شود امکان بروز مجدد در رفتار و گفتار سایرین را بالاخص آنجا که رنگ و بوی دانشجویی به خود گرفته باشد ٬ دارد و این شانس برای آنها وجود دارد که برای بار چندم در روند حاکم بر مجموعه ها نقش آفرینی نمایند! بدون اینکه این تکرار را خیلی ها بفهمند چون در زمان وقوع در آن مکان نبوده اند! این نوع نگاه و نیاز به آن در مواقعی که یک مجموعه ی متشکل هدفدار و ساختارمند شکل بگیرد و افکار  و افراد مرتبا در محیطی سیال جابجا شوند و دست به دست٬ بیشتر به چشم می خورد و احساس نیاز به آن هم بیشتر است از یک جهت برای پر رنگ تر نمودن خطوط اصیل و محو نمودن سنت های خودساخته! این تبادلات کمک می کند که افراد و گروه ها با رویکردها و رسالت های مختلف ٬ کمک به مایه داری یک مجموعه هم هدف شوند! یعنی عمیق تر و موثر تر با تکرار خطای کمتر.


>> خوب! در وبلاگ عبرت از همان روزهای آغازین با توجه به نوع نوشته ها که عمدتا بلند و حاصل نگاه شخصی من به رویداد های پیرامونم بود و انعکاس مواضعم بصورت رک و شفاف٬ نیش و نوش های زیادی متوجه این تارنما شد که هرکدامشان در بهبود و انگیزه بخشی نقش خاص خودشان را داشتند آن مباحث بیشتر روبنایی بود اما این مدتی که نتوانستنم در خدمت دوستان قلم فرسایی نمایم گرفتار برخی وظایف و تکالیف نسبت به انقلاب بودم و یک دوره مسئولیت متراکم را طی نمودم و الان که کمی فضای فراقتم بیشتر شده است و با توجه به محیطی که در تشکل های دانشجویی در چندسال متمادی حس نمودم٬ ضعف انتقال ارزش ها و تجربیات بصورت رگه هایی در حال گسترش٬ خودنمایی می کند. در این بین افراد زبده و برجسته ای هستند که تجربیات تلخ و شیرین زیادی برای بازگو نمودن و استخراج درسها و عبرتها برای سایرین دارند اما بنا به دلایل مختلف از جمله نرسیدن به این نیاز که وظیفه دارد بگوید و بنویسد یا انتخاب روش های شفاهی و یا تز مرد باید روی پای خودش بایستد و  شاید اعتقادی به مصونیت آفرینی ندارند! تشکیلات را رها می کنند و در این نوع برخورد هزینه های غیرمنطقی به نیروهای تازه وارد و  حتی باسابقه وارد خواهد آمد و سرنوشت مشترک همگان را به خطر خواهد انداخت. در گوشه ای دیگر از یادداشتی که در آینده روی خروجی وبلاگ عبرت برای مخاطبان عزیز قرار خواهد گرفت سعی شده است شروعی باشد برای این نوع به اشتراک گذاری های تشکیلاتی در محیطی عینیتی و ذهنیتی فارق از شخصیت های داستان! و شاید اولین قدم از حیث وسعت و دامنه داری در حوزه دانشجویی باشد که امیدوارم آخرین آن نباشد و لازم است یک شبکه گسترده انتقال و تزریق ارزش های ایدئولوژیک و سیاسی و همچنین تجربیات مدیریتی ایجاد شود نه توسط افرادی که از بیرون بیایند تا این من ها را ما کند اصل جریان سازی بایستی از درون عناصر دلسوز و انقلابی شکل بگیرد و به مرور فراگیر و تبدیل به اصل انتقال ارزش ها شود همانطور که ساعت ها وقت خود را در فیس بوک و توئیتر و پلاس می گذاریم و با دیگران بحث می کنیم درحالیکه ثبات لازم در اطلاعات اینچنینی وجود ندارد و سرعت جابجایی محتوا بسیار بیش از آن چیزی است که فرصت برقراری دیالوگ را فراهم کند و بیشتر افراد دوست دارند سطوح احساسی و فاقد محتوای و غیر  قابل تکیه را عرضه کنند. حرکت های انقلابی نیاز به همفکری و همراهی و هشیارباش های متعدد و اندکی هم که خوابند بیدارباش دارد.

>>> امیدوارم این مقدمه کوتاه٬ رسایی لازم را از چرایی رفتن بسراغ یادداشت "الیت ها ، سمپات ها و پارادیم های یک تشکیلات انقلابی" که بصورت سریالی در معرض دید و نقد شما قرار خواهد گرفت٬ داشته باشد. انشاالله