وبلاگ ارزشی - تحلیلی عبرت

ان فی ذلک لعبرة ||| از دیگران عبرت بگیرید قبل از آنکه عبرت دیگران شوید

وبلاگ ارزشی - تحلیلی عبرت

ان فی ذلک لعبرة ||| از دیگران عبرت بگیرید قبل از آنکه عبرت دیگران شوید

بازنشر// در خدمت و خیانت فتنه گران

> با مقایسه ای اجمالی میان جوامع دینی و غیر دینی این سوال اساسی در ذهن شکل می گیرد که چرا فتنه های رنگارنگ اعم از سیاسی و اعتقادی در بلاد مسلمین بصورت عام و در جامعه ما بصورت خاص، بطور پی در پی رخ می دهد و در سرزمین های غیر مسلمانان و بلاد کفر خیر؟ ذر پاسخ می توان اینگونه استدلال نمود که اساسا با شکل گیری جامعه دینی تمامی معادلات حاکم بر جامعه  تبدیل به قوانین و سنن لا یتغیر الهی متناسب با ظرفیت های یک اجتماع دینی می گردد همچنانکه در زمان موسی(ع) و قوم بنی اسرائیل مشاهده می شد که با شکل گیری جامعه دینی بر اساس آموزه های الهی، ابتلائات و فتنه ها و آزمایشات متعددی همچون فتنه گوساله سامری و غیبت غیر مترقبه موسی(ع)، تمرد از دستور موسی مبنی بر حمله به بیت المقدس و وعده ظفر و پیروزی و بهانه های واهی آنان برای آوردن بتی همچون بت قوم بت پرست بین راه و این در حالی بود که آنان معجزاتی همچون عصای تبدیل شده به اژدها، ید بیضاء، شکافته شدن دریا و عبور آنان و هلاکت فرعونیان، جاری شدن شعب 12 گانه آب از صخره و آماده شده غذاهای آماده برای آنان و... را دیده بودند اما باز دچار اشتباه در محاسبات و تشخیص شدند، باید به یاد داشته باشیم که خداوند قوم بنی اسرائیل را برگزید و آنان را بر تمام جهانیان برتری و فضیلت بخشید اما در نهایت کار به جایی رسید که از این جایگاه پایین آورده شدند. اینگونه آزمایشات و فتنه ها عمیق و ژیچیده بواسطه جاری نبودن احکام خاص جوامع دینی در بلاد کفر صورت نمی پذیرد نه اینکه امتحان نمی شوند بلکه بدین معنی که دچار این کوران های سخت و مهلک نمی شوند.  

« لیبلونکم ایکم احسن عملا» (کهف/۷) این آیه ای است که حقیقتا لرزه بر اندام می اندازد. در تفسیر نور در ذیل این آیه نکته جالبی مطرح می شود: کلمه لیبلونکم حاوی سه تاکید است بر اینکه شما حتما آزمایش می شوید: لِ ابتدای فعل، فعل مضارع و نون مشدد. پس امتحان امری حتمی است و گریزی از آن نیست حالا این امتحان گاهی فردی است و گاهی اجتماعی را در بر می گیرد این امر نیز از راه ها و با ابزارهای گوناگونی همچون مال دنیا، حب زن و فرزند، حب جاه و مقام، حسادت نسبت به دیگران و... صورت می گیرد.

حضرت علی(ع) تاکید می فرمایند که از خدا نخواهید که فتنه نباشد چراکه وقوع آن حتمی است بلکه از خدا بخواهید که از آن با سربلندی بیرون آیید  چراکه در فتنه هاست که دوست از دشمن و منافق شناخته می شود و  وقوع ریزش ها و رویش ها در این بین امری ناگزیر است  این نوع  نگاه و معادلات حاکم بر جوامع دینی را می توان با نظر به رخداد ها و وقایع انقلاب اسلامی از سال 57 تا اکنون بخوبی تحلیلی و تاویل نماییم  اما در این بین بازه زمانی 22 خرداد 88 تا 22 بهمن 88 حاوی درس ها و عبرت های تلخ و شیرینی است که رجوع به آنها یاعث تکرار شیرینی ها و مانع بروز دوباره تلخی هاست چراکه تاریخ تکرار می شود و این تکرار از سنت های الهی است. 

  

>> در این جستار نویسنده تلاش دارد که خیانت های طراحی شده و خدمات ناخواسته جریان نفاق را که سال ها برنامه ریزی و سازماندهی و تحرکات تئوریک و لجستیکی در پشت آن نهفته است را بصورت موجز و مفید مطرح نماید فتنه ای که ریشه های اولیه آن به طرح ضد ایرانی کنت تیمرمن (مسئول وقت میز ایران در سازمان جاسوسی آمریکا-CIA) باز می گردد و پروژه مذکور توسط دنباله داخلی آنان در جریان موسوم به اصلاحات که در ساختارهای حاکمیتی نیز نفوذ کرده بودند به صورت سیستماتیک و قدم به قدم به اجرا در آمد تا جایی که نتانیاهو، اصلاح طلبان را سرمایه بزرگ اسرائیل در ایران می خواند... این فعالیت ها در چارچوب های کلانی همچون روزنامه های زنجیره ای که وظیفه سکولاریزه کردن بدنه اجتماعی ایران و حمله به ارزش های اسلام و عاشورا و انقلاب و امام(ره) و دفاع مقدس و قانون اساسی و ولایت فقیه و.. را بر عهده داشتند، راه اندازی قتل های زنجیره ای توسط عناصر نشاندار اصلاحات، طراحی ترور نمادین حجاریان توسط نیروهای نفوذی اصلاحات در راستای مهره سازی، شکل دادن به حوادث کوی دانشگاه و برپایی و مدیریت غائله 18 تیر، فرستادن لوایح دوقلو از سوی خاتمی در راستای کاهش قدرت رهبری و افزایش قدرت ریاست جمهوری، نامه سال 2003 خرازی وزیر وقت امور خارجه دولت اصلاحات به بوش  مبنی بر تمایل ایجاد ارتباط با آمریکا و متوقف کردن حمایت های ایران از گروه های حماس  و حزب الله لبنان، ایجاد تورهای سازماندهی شده قاچاق دختران ایرانی به کشورهای حاشیه خلیج فارس در راستای به خطر انداختن امنیت ملی و طرح فروپاشی از درون، اعلام آمادگی برای حمایت از گروهک تروریستی طالبان در زمان حمله آمریکا به افغانستان، مدیریت پنهان و اشکار تهاجم فرهنگی و ورود کتب و هنرهای مبتذل غربی بصورت گسترده و سیستماتیک به حوزه فرهنگ عمومی کشور علی الخصوص در زمان عطاالله مهاجرانی (وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی اصلاحات) که هم اکنون در رسانه دولتی انگلیس بی بی سی مشغول به ارائه خدمت است!، تعلیق یک سال و نیم فعالیت های هسته ای و اتخاذ مواضع ذلیلانه در حوزه سیاست خارجی که باعث جری تر شدن غرب و دستور آنان به دولت اصلاحات مبنی بر توقف آزمایشات هسته ای و حتی توقف تدریس علوم هسته ای در دانشگاه ها بگونه ای که تونی بلر نخست وزیر انگلیس می گوید: ما میوه حمله به عراق را در سعدآباد تهران چیدیم.(قرار داد سعدآباد)، اتخاذ مواضع شاه سلطان حسینی در حوزه های کلان داخلی و خارجی.

این جریان تلفیقی است از احزاب و گرو های اصلاح طلب که عمدتا در احزاب مشارکت، مجاهدین انقلاب، مردم سالاری، اعتماد ملی، کارگزاران سازندگی متمرکز شده بودند. علاوه بر فعالیت های گسترده طی سال های 68 – 84 که مجال بررسی آن نیست، بصورت خاص دو سه سال قبل از انتخابات 88 نیز در جلسات هفتگی به عناوین مختلف و بصورت نظم یافته، برنامه ریزی هایی با محوریت انتخابات داشته اند!

طرح مباحثی همچون دولت وحدت ملی توسط اکبر هاشمی رفسنجانی و دولت ائتلاف ملی توسط محسن رضایی در همین راستا قابل تحلیل است به منظور روی کار آوردن دولتی مطیع خواسته های بازیگردان پنهان! افراد طیف مذکور برای انتخابات مجلس نهم و ریاست جمهوری یازدهم از هم اکنون ستادهای انتخاباتی خود را بصورت زیرزمینی و چراغ خاموش فعال نموده اند تا شاید بتوانند در آینده نزدیک به سهم خواهی برخیزند و جایی برای پیشبرد اهداف و اغراض خود  دست و پا کنند اما آیت الله احمد جنتی (دبیر شورای نگهبان) در سخنرانی 22/بهمن/89 در  انبوه جمعیت راهپیمایان انقلابی اصفهان به نکات جالبی اشاره کردند: این عده فتنه گران که به تکاپو افتاده اند به هیچ عنوان از فیلتر شورای نگهبان عبور نخواهند کرد و صلاحیت آنها تایید نمی شود. (نقل به مضمون) باید صبر کرد و با بصیرتی دوچندان تحرکات سیاسی جبهه های خودی و غیرخودی را رصد نمود.

* اهم خیانت های فتنه گران در زیر آورده می شود اما نکته قابل این  است که اولا موارد مطروحه ای که در ادامه خواهید خواند مشتی است از خروارها خیانت وطن فروشان خودفروخته سبز و ثانیا اینکه تا مشخص شدن تمامی ابعاد فتنه عمیق ۸۸ سالها تحقیق و مطالعه و کنکاش لازم است تا به طراحی های پیچیده و اهداف ظاهر و باطن آن پی  برده شود:

- بزرگترین خیانت، زیر سوال بردن اصل انتخابات و طرح بحث تقلب در انتخابات بود، پروژه ای که رضا خاتمی ( برادر محمد خاتمی و رئیس مرکز پژوهش های مجلس ششم) درباره آن می گوید:  موضوع تقلب بحثی بود که یکسال پیش از انتخابات که بحث اولیه انتخابات مطرح شده بود، مطرح شد. بعد از بررسی هایی که انجام شد موسوی خوئینی ها و محتشمی پور به عنوان محور طرح تقلب مطرح شدند. اینان با راه اندازی کمیته انحرافی صیانت آراء به ریاست محتشمی پور و القای تقلب و زیر سوال بردن نتایج انتخابات برگزار نشده آن هم یک سال پیش از انتخابات! که به نوعی اعتراف و اذعان به شکست از سوی این جریان منحرف سیاسی است، به تحریک و مدیریت عواطف هواداران خود پرداختند و به نوعی در صدد مهیا نمودن قلوب و نفوس جهت کودتای مخملی سبز که مورد حمایت مستقیم غرب بود را داشتند. اما مقابله و تدارک آنان برای این موضوع از سال ها پیش جای بسی تامل و تفکر دارد؛ اگر سفرهای خارجی خاتمی که تعداد آنها از سفرهای داخلی اش پیش از انتخابات بیشتر است، با دقت رصد شود به نکات جالبی دست خواهیم یافت...

شیوه طرح بحث تقلب و استدلال های آن در نوع خود بی نظیر است علاوه بر این که روزنامه های امید جوان، مردم سالاری، اندیشه نو  و رسانه های مکتوب و غیر مکتوب  طیف مذکور به سمپاشی مشغول بودند در ستادهای انتخاباتی خط نفاق، جریان القای تقلب و پیروزی حتمی موسوی توسط نظرسنجی های ساختگی و مهندسی شده بشدت تبلیغ می شد و  از این رو بود که در روزهای نخست پس از 22 خرداد عده قابل توجهی حدود 300 هزار نفر در تهران جمع شدند چراکه به لحاظ روانی و تحریک لایه های احساسی بشدت روی آنان در دراز مدت کار روانی صورت گرفته بود که البته با  شفاف سازی های صورت گرفته روز به روز ریزش فتنه سبز تشدید شد. مصاحبه ساعت 21 روز 22 خرداد موسوی با رسانه های داخلی و خارجی و اعلام دروغین پیروزی زودرس (که شگرد تجربه شده در کودتاهای رنگی است) آن هم زمانی که رای گیری همچنان ادامه داشت بهت مردم و صاحب نظران را برانگیخت و احتمال شکل گیری کودتای رنگی سبز را قوت  بخشید چراکه در کشورهای اوکراین، گرجستان و قرقیزستان استفاده از همین مدل یعنی تاکید بر وقوع حتمی تقلب و اعلام پیروزی زودهنگام  امری سابقه مند بوده است. از سوی دیگر با طرح بحث تقلب در انتخابات از سوی کودتاچیان سبز، استدلال های مضحکی مطرح شد که تن ارسطو و افلاطون را در گور به لرزه درآورد! یکی از بارزترین این افراد زهزا رهنورد همسر میر حسین موسوی بود که با منطق " داماد لرستان" سعی بر اثبات تقلب در انخابات داشت! عفت شریعتی (همسر اکبر هاشمی رفسنجانی) نیز روز رای گیری، در پاسخ به سوالی مبنی بر واکنشش نسبت به شکست احتمالی موسوی ، دعوت به ریختن در خیابان کرد! از طرف دیگر نقش فائزه هاشمی رفسنجانی، مهدی هاشمی رفسنجانی و جلسات 2 ساله صبحانه وی با اصلاحتی ها، یاسر هاشمی رفسنجانی و... صورتبندی شد که البته نقش پدر خانواده در حمایت مالی و سیاسی از فتنه گران و ارسال نامه هتاکانه و گستاخانه به رهبر معظم انقلاب و تحریک و تشجییع فتنه گران در نماز جمعه 26 تیر 88 تنها برگی از پرونده هفتاد من نقش آفرینان این پروسه می باشد.

    

در این حال فرصت 15 روزه شورای نگهبان به کاندیداهای معترض و دعوت از آنان برای حضور در بازشماری 10 درصد صندوق ها و عدم استقبال آنان این فرضیه را تقویت نمود که اساسا بحث اثبات و یا رد تقلب نیست بلکه موضوع براندازی نظام مطرح است و ایجاد زمینه ای برای سازماندهی اقدامات انتظامی-اطلاعاتی علیه نظام در چارچوب طرح های سعید حجاریان مبنی بر اینکه "اصلاحات خون می خواهد" ، "فشار از پایین و چانه زنی از بالا" و یا "فتح سنگر به سنگر" قابل ارزیابی است.

- تلاش برای ایجاد شکاف و دو دستگی میان صفوف مردم و شکستن وحدت کلمه که ضامن منافع و مصالح ملی و بین المللی یک کشور است و به تبع آن کاهش قدرت نرم نظام و تضعیف قدرت اثرگذاری بر سایرین و اکنون نیز با حفظ رویکرد گذشته تلاش دوچندانی برای ایجاد شکاف میان مسئولین قوا در رده ها و سطوح مختلف بعنوان یک استراتژی و راهبرد راهگشا در پیش گرفته اند.

- بالا بردن ریسک سرمایه گذاری در ایران و به خطر انداختن بازار سرمایه که منجر به کاهش ضریب امنیت اقتصادی ایران شد و بسیاری از مردم و مسئولین را که می توانستند در این فرصت 8 ماهه به روند پیشرفت کشور سرعتی دو چندان ببخشند درگیر مسائل کودکانه و احمقانه خود  نمودند و سبب خروج بخشی از سرمایه از بازار اقتصادی ایران شد. البته این عده حتی علیه صندوق های صدقات که بخشی از نیاز محرومین جامعه و ایتام را تامین می نمایند نیز رحم نکردند و حکم به تحریم صندوق های صدقات دادند! تا از مستضعفین حامی نظام اسلامی نیز زهر چشمی گرفته باشند.

- یکی دیگر از خوش خدمتی های فتنه گران، امیدوار نمودن دشمنی بود که بواسطه استقامت ملت و دولت ایران اسلامی تا مرز توقف تهدیدات علیه ایران آورده  شده بود  بگونه ای که باراک اوباما در نامه 20 خرداد88 خود به رهبر معظم انقلاب اسلامی به نقش ایران در حل و فصل مسائل منطقه اذعان و اعتراف نموده است.اما با پالس ها و سیگنال های نیروهای داخلی مبنی بر عدم مذاکره با دولت اصولگرای فعلی تا قبل از انتخابات به نوعی نشان دادند که قرار است در پس این رقابت های سیاسی اتفاقی بیفتد که اینگونه آمریکاییان را به عدم مذاکره در شرایط کنونی ترغیب نمودند.

- تلخ نمودن کام مردم بواسطه خلق حماسه بزرگ حضور 40 میلیونی در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با لشکر کشی کف خیابان ها و مطالبه گری های فرا قانونی مغول وار که سبب شد تاثیرات و پشتوانه سازی های ناشی از آن در سطح بندی مناسبات ملی و بین المللی به حداقل ممکن برسد.

- تهیه خوراک برای امپریالیسم و صهیونیسم رسانه ای جهت تضعیف و تخریب و به انزوا کشاندن ملت مسلمان و نظام اسلامی در فضای مسموم رسانه ای غرب و ترسیم چهره ای نامناسب و نامطلوب از ایران در حالی که آن حضور 40 میلیونی الگویی است برای مدعیان دموکراسی و در غرب و شرق عالم.

- بدبین نمودن عده ای از مردم نسبت به نظام عزیز اسلامی؛ که با تلاش های صورت گرفته و روشنگری های به عمل آمده بعد از شروع جریان مسموم خط نفاق، ریزش ها در بدنه اجتماعی فتنه سبز به حداکثر خود رسید اما عده ای در این کارزار فتنه ها دچار سردرگمی و انحراف شدند و به وادی ضلالت و هلاکت تئوریک شتافتند!

- دروغگویی در لباس منجیگری؛ به یاد بیاوریم حرف های موسوی در تبلیغات انتخاباتی اش را که دروغ بد است، قانون شکنی و قانون گریزی نا مطلوب است و  مرگ بر دیکتاتور! اما طولی نکشید که نقاب از چهره نفاق افتاد خوی دروغگویی و قانون گریزی و استبداد عجیب موسوی و طیف متبوعش بر همگان هویدا شد.

- کمک به ایجاد حفره های اطلاعاتی و امنیتی در کشور؛ بدین ترتیب که با شرایط ایجاد شده، دستگاه های اطلاعاتی غرب و در راس آنها سیا، MI6 و موساد نیروهای بومی و غیربومی خود را فعال نمودند و از این منطقه آلوده اطلاعاتی به نحو مطلوب سوء استفاده نموده و اهداف و اغراض اطلاعاتی خود را پیاده سازی نمودند که نمونه کوچکی از آن را  می توان در ترور هدفمند ندا اقا سلطان و ترور شهید بزرگوار دکتر علیمحمدی و شهریاری مشاهده نمود.

- سم پاشی و لجن پراکنی علیه اصل مترقی  ولایت فقیه که در اصل پنجم قانون اساسی بر آن تاکید شده است و امام راحل عظیم الشان نیز بار ها با  استدلال های فقهی بر وجوب وجود آن تاکید نمودند و نبودن آنرا باعث وارد آمدن آسیب و خسارت به مملکت و روی کارامدن دیکتاتورها دانستند مطلبی که به وضوح در فتنه 88 به نقش آفرینی شوم خود پرداخت و در مقابل سران و پیروان فتنه نیز برای زدن ریشه های آن تمام تلاش و همت خود را بسیج نمودند البته قابل ذکر است که این روند بصورت سازمان یافته از اوایل انقلاب اسلامی توسط گروهک های تابلودار و در ادامه توسط در زوزنامه های زنجیره ای و تریبون های اصلاح طلبان بشدت تبلیغ شد.

- تقویت حامیان مثلث شوم زر و زور و تزویر ُکه گاها صاحبان کرسی های حکومتی نیز نقش آفرینی پررنگی داشتند و فرزندان و بستگان آنان به راه اندازی و مدیریت آشوبها همت گماردند.

- بازی با آبروی نظام اسلامی در قالب پروژه تقلب (که قبلا بحث آن مطرح شد)، پروژه تجاوز که توسط مهدی کروبی نامزد شکست خورده و ساده لوح انتخابات (که حتی آرای وی از آراء باطله نیز کمتر بود!) با ارائه 2 حلقه سی دی به تهیه کنندگی کهتری آغاز شد و با معاینات پزشک قانونی و بررسی های صورت گرفته کذب بودن این ادعا مشخص شد و منجر به فرار کهتری به لندن شد(دقیقا مثل فرار آرش حجازی به لندن پس از قتل ندا اقاسلطان). پروژه شهیدسازی در قالب انتشار لیست 72 نفری کشته شدگان فتنه سبز که توسط علیرضا بهشتی و الویری انتشار یافت و نام افرادی همچون سعیده پوراقایی و ترانه موسوی و... در آن به چشم می خورد پس از برپایی مراسم ختم برای این عده توسط فتنه گران و حتی حضور سران فتنه در این مراسمات! پس از مدتی مردگان یکی پس از دیگری به حرف آمدند که ما زنده ایم! جالب اینجاست که این تحرکات از افرادی سر میزد که دانستن را حق مردم می دانستند! و پرچم عقلانیت را به زعم خود بلند کرده بودند.


- تلاش برای ایجاد انحراف عمیق در ایام الله، بگونه ای که در مناسبت های گوناگون همچون 13 آبان، 16 آذر، روز قدس، روز عاشورا و... بجای اعلام انزجار از مستکبرین و ظالمان عالم و دفاع از مستضعفین و مظلومین؛ اقدام به اعلام شعارهای دشمن پسند و انحرافی نمودند شعارهایی همچون: استقلال آزادی جمهوری ایرانی، نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران (جالب اینجاست که دلشان برای مردم تونس و مصر هم سوخته است!)، اوباما اوباما یا با اونا  یا با ما!، و... در 16 آذر بجای به آتش کشیدن پرچم ابرقدرت های زورگو و مستکبر تصویر امام عزیزمان را به آتش کشیدند و خون به دل مردم و رهبری کردند. در روز قدس روزه خواری کردند و حتی نماز خواندن هم بلد نبودند و یا با کفش می خواندند و یا در کنار معشوقه های شمال شهری بزک کرده خود!!! در روز عاشورا نیز وقاهت را به حد اکثر خود رساندند و با حمله به عزاداران حسینی و آتش زدن خیمه های عزاداری و سوت و کف زدن و رقصیدن عمق حماقت و دشمنی و کینه توزی خود با اسلام را به نمایش گذاشتند. جالب اینجاست بعد از این جریانات در بیانیه های صادره از سوی موسوی به آنان لقب مردان خداجو اطلاق شد و از تروریست های بمب گذار به عنوان مردان حق جو و حق طلب! همه اینها در حالی بود که اینان تابلوی خط امام(ره) را در دست گرفته بودند! یعنی استفاده از راهبردِ امام علیه امام و ایجاد خط انحرافی در افکار اصیل و بنیادین معمار کبیر انقلاب اسلامی. همانطور که مصطفی ملکیان از عناصر اصلاح طلب می گوید: باید خود را همرنگ مردم نماییم و سپس اهداف خود را دنبال کنیم. (وی اکنون در قم مشغول به تربیت طلاب سکولار می باشد)

 

- فعال نمودن گروه های تروریستی ضد انقلاب همچون منافقین (مریم رجوی در ایام انتخابات اعلام کرد که ما ده ها نفر از افراد زبده خود را برای حمایت از سبزها به ایران فرستاده ایم. دستگاه اطلاعاتی کشور توانست 30 نفر از اعضای جوخه های ترور را شناسایی و دستگیر نماید)، حمایت های گسترده مالی-تبلیغاتی-اطلاعاتی موساد (سرویس جاسوسی رژیم غاصب صهیونیستی) که در سایت وزارت خارجه این رژیم  آشکار و هویدا بود ( آخرین مورد آن هم دعوت مستقیم بخش فارسی این سایت در راستای دعوت از فتنه گران سبز برای حضور در اغتشاشات اسرائیلی 25 بهمن بود) ، حمایت بی دریغ آمریکا و غرب از فتنه گران سبز بگونه ای که باراک اوباما به صراحت در سخنرانی های خود از موسوی نام می برد و هیلاری کلینتون و مارک کرک حمایت های علنی رسانه ای و مالی می نمایند و آن را فریاد می زنند! تصور کنید دشمن های شماره یک ملت ایران از این جریان انحرافی و وطن فروش حمایت کردند آن هم در حد اعلی و باز هم شعار خط امام سر دادند و می دهند اما سخن امام را بیاد نیاوردند که فرمود هر زمان که دشمنان این ملت از شما تعریف کردند بدانید که راهتان اشتباه است و اگر از شما خشمگین شدند بدانید که مسیرتان درست و حق است. حمایت گروهک های تروریستی و آدم کش انجمن پادشاهی، تندر (زیر مجموعه انجمن پادشاهی)، گروهک ترور دولت آبادی، ریگی، پژاک،بهایی ها، مارکسیت ها، سلطنت طلبان، ملی-مذهبی ها و... از فرقه سبز خود گویای عمق وابستگی و پلیدی این جریان است. مشاهده می شود که تمامی سفاکان و قاتلان و قصابان عالم زیر چتر موسوی جا خوش کرده اند!(البته نباید فراموش کرد موسوی و کروبی و خاتمی و امثالهم مهره های سوخته این طیف محسوب می شوند و جایگزینی آنان با مهره های معتدل تر امری دور از ذهن نیست)

  

  - به صحنه آوردن سفارتخانه های کشورهای اروپایی؛ سفیر سابق اتریش بعد از انتخابات می گوید: تمامی سفارتخانه های کشورهای اروپایی در ایران در زمان انتخابات ریاست جمهوری این کشور نقش فعالی را ایفا نمودند. این نقش آفرینی تا بدانجا بود که دیپلمات های غربی شخصا برای جمع آوری اطلاعات و تحریک و مدیریت اغتشاشات به میان آشوب طلان خشونت طلب آمدوشد داشتند. حسین رسام کارشناس ارشد سفارت انگلیس در تهران در اعترافات خود می گوید: در طی 5 سال سفارت انگلیس 150 نفر را جذب و به امر جاسوسی ترغیب نموده است. در همین راستا در دادگاه رسیدگی به جنایات و خیانات این افراد نماینده مدعی العموم تاکید می نماید که حسین رسام به همراه توماس برن دبیر دوم سفارت انگلیس و شون مورفی دبیر سفارت استرالیا در ستاد میرحسین موسوی رفت و آمد داشته و با علی ماهر از مشاورین ستاد مرکزی انتخابات میر حسین موسوی نیز تعاملات مختلفی را داشته اند.

- وطن فروشی و خیانت و گدایی مالی جریان اصلاحات تا آنجاست که حتی ابومازن (رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین) در اسنادی که الجزیره مدتی پیش منتشر کرد، یک تاجر فلسطینی را متقاعد کرده بود تا برای راه اندازی یک شبکه رادیویی مبلغ 50 میلیون دلار به موسوی و باندش انتقال دهد. بودجه های چند صد میلیون دلاری که بصورت پنهان و آشکار در کنگره امریکا و دول اروپایی برای حمایت مالی از اصلاح طلبان به تصویب رسیده است خود گویای اوج توطئه گری این طیف سیاسی است کما اینکه بسیاری از کمک های مالی-فکری غرب به اینان از سوی نهادهای به ظاهر مستقل امریکایی همچون کارنگی، راکفلر، NED، مارشال و.. منتقل می شود. خاتمی در این گدایی های مالی نقش پررنگی را ایفا نموده است، یکی از نزدیکان او می گوید: من چندشم می شود که با چه وضعیتی رفتم و از این کشورهای عربی برای مرکز گفت و گوی تمدن ها پول گرفتم و نمی توانم بگویم که چقدر جمهوری اسلامی را فروختیم. یک بار نماینده امارات تماس گرفت و از قول پادشاه عربستان گفت که اگر پول می خواهید خاتمی باید بیاید در مرکز استراتژیک ما در خصوص آن چیزی که می خواهیم سخنرانی کند و بابت هر سخنرانی 100 هزار یورو بگیرد. این را اضافه کنید به کمک 1 میلیون دلاری پادشاه عربستان و جریان زانو زدن خاتمی مقابل وی... از یکسو اینها نشاندهنده نهایت خیانت و خودفروختگی جریان مذکور به غرب و دشمنان درجه یک ملت ایران می باشد و از سوی دیگر  موید این حقیقت است که این ها متکی به غرب هستند نه دلبسته به مردم ایران اسلامی. اشتباه راهبردی این جریان به فرمایش رهبر معظم انقلاب در دو حوزه کلان می باشد: 1- خود را بالاتر از مردم می بینند-2- امیدشان به کشورهای خارجی است.

 

- از دیگر خیانت های این طیف به خطر انداختن حیات گروه های مقاومت اسلامی در منطقه همچون حزب الله لبنان، حرکت مقاومت اسلامی(حماس)، گروه های مقاوم افغان و عراقی و حتی برخی از کشورهای اروپای شرقی و آسیای میانه و کشورهای آمریکای لاتین و آمریکای جنوبی بود. اگر فتنه 88 با آن سازماندهی چند ده ساله و بودجه های کلان غالب می شد طومار آزدگان جهان هم بسته می شد و حرکت های آزادی خواهی (همچون موج بیداری اسلامی که کشورهای عربی وابسته را فراگرفته است) به چه امیدی و با چه الگویی طی طریق می کردند. بی شک در آن صورت حرکت انقلابی در مصر و تونس و اردن و یمن و بحرین و حتی عربستان مسکوت می ماند و منکوب می شد چراکه الهام بخش این تحرکات انقلابی، روح حریت و آزادگی انقلاب اسلامی ایران است که با اتکا به سلاح ایمان و توکل به وعده های الهی همچون ماه در آسمان ظلمت زده جهان می درخشد و روشن کننده قلوب نا امید ملت های تحت ظلم و ستم دیکتاتورهای دوست  مستکبرین است.

- تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...


* طبق مثل معروف "عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد" در جریان فتنه 88 خدمات ناخواسته ای هم از سوی سران و پیروان فتنه سبز صورت گرفت که البته غیرمستقیم و ماحصل و برونداد فعالیت های ضد اسلامی-ایرانی آنان است. اهم این خدمات را می توان در قالب های زیر طرح نمود:

- یکی از مهم ترین ثمرات مثبت شکل گیری فتنه 88، بازتولید معانی و مبانی و مفاهیم اسلام ناب محمدی(ص) و انقلاب اسلامی بود چراکه از یکسو فتنه گران به سمپاشی گسترده علیه این اصول بنیادین مبادرت ورزیدند و از سوی دیگر نیروهای انقلابی با همت دوچندان به نشر و گسترش اصول انقلاب و پاسخگویی به شبهات پرداختند  که در این میان حضور نسل سوم و چهارم انقلاب نویدبخش آینده ای در خشان برای انقلاب اسلامی است چراکه اینان با نقش آفرینی بی نظیر در کارزار فتنه از یکسو به برچیده شدن آن اقدام نمودند و از سوی دیگر محیط و فضایی فراهم شد تا با عمق بخشی به دانسته های اسلامی-سیاسی خود به وظیفه شرعی و ملی خویش در راستای دفاع از اسلام و انقلاب بپردازند و در این بین مفاهیم ناب و شاخص های انقلاب اسلامی به نسل بعد انتقال یابد که نمود آن را می توان در حضور حماسی جوانان ایرانی به همراه خانواده هایشان در 9 دی8، 22 بهمن88 و 22 بهمن 89 به وضوح مشاهده نمود. خلاصه اینکه فتنه کوره ای بود برای آبدیده شدن و ارتقای قدرت چکش خواری نسل نو انقلاب در مصاف با حوادث آینده.

- تعمیق و تقویت باورهای مردم نسبت به کارایی و اقتدار نظام جمهوری اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه، چراکه در بازه 8 ماهه 22 خرداد تا 22 بهمن 88 دشمنان ابر قدرت خارجی و ایادی خودفروخته داخلی آنان  از هیچ تلاش و کوششی برای تضعیف و تخریب و براندازی نظام فروگذار نکردند اما نتیجه عکس آن چیزی بود که آنان تصور و پیش بینی کرده بودند. شجره طیبه جمهوری اسلامی تهدیدات را به فرصت تبدیل نمود همچون صدفی که با جذب خس و خاشاک در دل خود آن را به مرواریدی با ارزش و درخشان مبدل  می کند. در کل حوادث بعد از انتخابات آسیب شناسی و محک مناسبی برای سطح سنجی قدرت دشمن و شناسایی چشم اسفندیار و پاشنه های آشیل جبهه خودی بود.


- تزریق پادزهر فتنه و روش شناسی فعالیت های فتنه گران به بدنه اجتماعی جامعه و شناسایی و آشنایی مردم با ترفندهای نوین دشمن و خوشبختانه در این بین شاهد شکل گیری گروه های فکری، مطالعاتی، سایبری هستیم که به برکت 8 ماه دفاع مقدس88 فعالیت های قابل تحسینی را شکل داده اند.

- هویت بخشی به دانشجویان در قالب افسران جوان جبهه جنگ نرم که توسط امام امت حضرت آیت الله خامنه ای در تعریف میدان نبرد نرم که همان عرصه حساس و راهبردی دانشگاه است، طرح گردید که به تحقیق در خنثی سازی نقشه های پیچیده دشمن در دانشگاه ها و جلوگیری از ایجاد اختلال در روند علمی دانشگاهها بسیار موثر بود و این انتخاب از آنجا حائز اهمیت است که قشر دانشجو از یکسو به لحاظ جوان بودن سرشار از انژی و امید و حرکت رو به جلوست و از سوی دیگر نوع نگاه آرمانی و عدالت خواهی و دلبستگی ریشه دار به اصول اسلام و انقلاب مطلوب ترین و مناسب ترین گزینه در برخورد و نقش آفرینی با عناصر و اهداف فتنه می باشند.


- اجرای هدفمندسازی یارانه ها با کمترین هزینه ممکن؛ عناصری همچون احمد توکلی اجرای این قانون که آرزوی برآورده نشده تمامی دولت های گذشته بود را مصادف با تورم 60-70 درصدی، گرانی های غیرقابل کنترل و شورش های اجتماعی می دانستند که بر خلاف نظر این عده با کارشناسی های صورت گرفته در دولت و همراهی مثال زدنی مردم بصیر، عاشقانه و خالصانه پای این طرح ملی که متعلق به نظام اسلامی است ایستادند  و نقشه های پیچیده دشمنان را که چشم به حاشیه های احتمالی قانون هدفمندی یارانه ها دوخته بودند، نقش بر آب نمودند.

- ایجاد فرصت تاریخی جهت بازسازی و نوسازی ساختارهای نظام اعم از حوزه های علمیه،  دانشگاه ها، رشته های مسموم علوم انسانی و... چراکه دشمنان مانع تراش اکنون به لطف مردم بیدار، منزوی شده است و توان مانع تراشی و سنگ اندازی سابق را ندارد فلذا اکنون برهه ای از تاریخ است که هر طرحی در صورت داشتن پشتوانه کارشناسی به نحو مطلوب به ثمر خواهد رسید.

- نا امیدی کامل افرادی که چشم به ردای رهبری دوخته بودند و برون فکنی باورهای پنهان داشته خود نزد مردم و هویدا شدن عناصر نامطلوب که در فتنه88 ساکت بودند یا با مواضع دو پهلو یکی به میخ زده بودند و یکی به نعل؛ اما پس از 9دی و 22بهمن88 و یا 25 بهمن 89که ملت کار را تمام کرد به یکباره زبان باز کردند و آنتی فتنه و سوپر انقلابی هایی شدند که مردم و صاحب نظرات را مات و مبهوت نمودند!


- سقوط و مردودی خواص بی بصیرت و شناسایی افرادی که با نام انقلاب و به برکت آن به جایی رسیده اند اما در زمان فتنه88 خود آنها و خانواده شان از زن و فرزند و نوه و نتیجه و... علیه آرمانهای والا و مترقی امام(ره) و انقلاب اسلامی شوریدند و به وادی ارتداد، اسب تازاندند.

- لو رفتن برنامه های جریان اصلاح طلبی (بخوانید افسادطلبی) در قالب جزوه تاملات راهبردی که در مجمع سالانه حزب مشارکت تدوین و به تصویب رسیده بود که حاوی راهکارهای مقابله با نظام بر مبنای توصیه ها و راهکارهای جین شارپ جرج سوروس، بود. (متن کامل سند)

- نهادینه شدن خطر دشمن کمین گرفته در حافظه تاریخی ملت ایران و احساس ضرورت دشمن شناسی و شناخت و تبعیت از ولی (ولایت پذیری) و اما در مقابل خودکشی تئوریک و سرخوردگی سران و پیروان فتنه و دنباله دانشجویی آنان ب.اسطه عملکرد جنون آمیز و دشمن پسند آنان.

- پی بردن به این جمله اساسی و شاخص جاوید امام خمینی(ره)  که به ما یاد داد میزان حال افراد است. در حوادث پس از انتخابات 88 مشاهده شد که عده ای با تیشه خط امامی بودن به جان ریشه خط امامافتادند و تمام هم و غم خود را برای نابودی آن بکار گرفتند.


*** باید مراقب بود امثال خاتمی و موسوی و کروبی روبنای فتنه ای هستند که قابل رصد و مشاهده است، جریانی که از ابتدای انقلاب تا کنون با چهره های مختلف خود را نمایان نموده است، عناصری که به وسط میدان فرستاده شدند و از سوی دیگران مدیریت شدند. اما باید توجه داشت که زیربنای که وظیفه مهره سازی را یدک می کشد متشکل از عناصر داخلی و خارجی است (بنیادهای استراتژیک غربی و بدنه دانشگاهی-حوزوی آنان) که دست در دست هم به کین برای نابودی و براندازی نظام مردمی جمهوری اسلامی برخاسته اند، باید تمرکز ویژه ای بر زیربنای فتنه داشت چراکه در صورت نابودی روبنای فتنه و وجود زیربنا، این زیربنا روبنای جدیدی تولید می کند همان بلایی که از ابتدای انقلاب تا اکنون گریبان گیر ماست.

فتنه 88 لازمه و ضرورت مطالعه عمیق تاریخ اسلام، انقلاب و تعمیق مباحث نطریه سیاسی اسلام را روشن نمود و این که باید همراه با آن معرفت دینی را گسترش داد چراکه دیندار بی بصیرت و سیستمدار بی دین هردو همچون زنگی مست تیغ به دست هستند که زمینه نابودی خود و جامعه پیرامونش را مهیا می کند. مطمئنا فتنه های آینده پیچیده تر و عمیق تر خواهد بود و دشمن راه رفته را دوباره طی نمی کند و بلاشک با روش ها و ترفندهای نوین وارد میدان نبرد خواهد شد و به یاد داشته باشیم خداوند تبارک و تعالی بر طبق قوانین ساری و جاری و سنت های لایتغیر خویش در دنیا عمل می کند و یاری ما منوط است به یاری دین خدا و خروج بی نقص ما از فتنه ها جز با پیشه نمودن تقوای الهی ناممکن می نماید چراکه:و من یتق اللّه یجعل له مخرجا.


نوشته شده در 15/اسفند/89

لینک اصلی پست